سلام

الان که داشتم مطلب قبلی رو مینوشتم دوباره مدار غر زدنم فعال شد . خلاصه بزارید ما هم یه خرده غر بزنیم . آخه بابا ما هم دل داریم....

یه مطلبی یادم اومد راجع به انتخابات.

این قضیه بدجوری  بعد چند ماه هنوز داغه و نقل انواع و اقسام مجالسه.

از بچه ۵ ساله بگیر تا جوون ۸۵ ساله . از بقال محل بگیر تا راننده تاکسی و صغری خانم اینا .... آقا همه شدن دکترای علوم سیاسی و الحق و والانصاف باید به همشون یه PHD داد البته اگر دانشگاه پیام نور زحمتشو بکشه بهتره.

جالبه بگم که به صحبتای خواستگاری هم کشیده شده !

یادش بخیر که قبلا جوونا میشستن با هم راجع به چیزهای خوب حرف می زدن.

مثلا دختر خانم می گفت که من از رنگ سبز خال خال پشمی خوشم می یاد، پسره می گفت من از ورزش شمشیر سواری!

حالا طرف نه گذاشته نه برداشته مي پرسه به كي راي دادي و وقتي ميشنوه به كي ،۲ ساعت مخ ميزنه كه فلاني خوب بود بيانيه داد و فلان بهمان و از اين حرفا . هيچي اخرشم قضيه به هم ميخوره .

آقا جان ول كنيد اين حرفا رو فكر نون ( گروني و كار و مسكن و وام و اجاره خونه و ...هزار تا بدبختي ديگه) باشين كه آقا جان خربزه آبه!

آیا تغییر رویه خوب است؟

با سلام خدمت شما کسانی که به نوعی وبلاگی هستید . حالا یا با بلاگفا سر و کله میزنیدیا با بقیه ....

من بعضی وقتها که از زمین و زمان ناراحتم و مدام حرص می خورم از یک راه حل کنار آمدن خوب استفاده می کنم به نام غر زدن . با اینکه خودم روانشناسم و نباید به قول بچه ها اصلا حرص بخورم باید بگم که بابا ما هم آدمیم....

در هر حال این روش غرزدن خیلی هم بد نیست . وقتی که به وبلاگهای دیگه سر میزنم میبینم قسمت نظراتشون پره مطلبه و کلا بیننده هاشون هم بیشترن چرا ؟ چون همش غر مزنن.

پیش خودم گفتم که بنده خدا تو هی میشینی و هی راجع به مسائل علمی و روانشناسی مطلب مینویسی و هی حرص میخوری و لب میگزی که چرا کسی به وبلاگت نگاه نمیکنه.

برای همین از این به بعد سعی می کنم راجع به مطالب اجتماعی و موضوعاتی که الان نقل مجالس مردم شده بیشتر مطلب بنویسم. در ضمن پشت کنکور کارشناسی ارشد هم گیر کردم و خلاصه اگر چپندر قیچی نوشتم زیاد تعجب نکنید چون چند وقته مخم قشنگ شده.

فعلا به امید دیدار